خستگی سازه
هواللطیف
در علم مهندسی عمران و مکانیک درسی به نام استاتیک وجود دارد و خلاصه داستانش این است که برای ایستادن و نیفتادن یک سازه باید مجموع نیروهای وارده بر آن سازه در سه جهت x و y و z برابر صفر باشد. این درس پیش نیاز درس “مقاومت مصالح” و آن هم پیش نیاز درس “تحلیل سازه” است. چندین سال قبل پُلی در ایالت نیویورک آمریکا فرو ریخت، بعد از سی و دو سال کارشناسان گزارش دادند که دلیل ریختن پل fatigue بوده است. سر تا ته علم “مقاومت مصالح” هیچ چیز جذّابی وجود ندارد الا همین مبحث فَتیگ، یعنی «خستگی سازه» در اثر بارگذاری متناوب. هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیستند، امّا همین متناوب بودنشان است که خسته اش میکنند، درنتیجه طاقتش تمام می شود و میریزد. این دقیقاً همون دلیلیه که بیشتر ما آدمها بابتش می میریم، بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمی شوند امّا تمام می کنند. ما عمدتا از خستگی می میریم، فقط اشکالش این است که توی گزارش مرگ هیچ کس نمی نویسند دلیل مرگ، خستگی بوده !!!
به نظرم نه تنها یک روز باید علم” مقاومت مصالح” را به علم پزشکی قانونی پیوند بزنند ، بلکه باید به روانکاوی هم پیوند بخورد، چون خیلی مهّم نیست که توی گزارش مرگ هر آدمی چی می نویسند. ایکاش همانطوریکه فرمولی برای اندازه گیری میزان تحمّل یک سازه در مقابل خستگی وجود دارد ، یک فرمولی هم برای اندازه گیری میزان تحمّل هر انسانی وجود میداشت ، آن وقت شاید می شد یک سیستم هشدار دهی روی هر کسی نصب کرد، تا در مواقع حسّاس، بعد از تحمّل فشارهای متناوب، به اطرافیان یک پیامی مخابره کند مبنی بر اینکه: هشدار!
انسان مورد نظر به فتیگ نزدیک می شود ، لطفاً اگر او را دوست دارید، کمی راحتش بگذارید تا خستگی بارهای متناوب را آزاد کند و سپس آماده ادامه دادن و Reliability بشود ، در غیر اینصورت شاهد فروپاشی و مرگش خواهید بود.
*لطفاً مراقب بار اضافی و متناوب بر روی عزیزانمون باشیم تا در اثر خستگی، سازهشون فرو نریزه.*
پ ن: برام جالب بود، قرار دادم تا شاید برای کسی دیگه جالب و مفید باشه.