نوروز 1403
به نام او که عزیز و بخشنده هست.
سال 1402 هم تمام شد.
نشسته ام و دارم فکر می کنم به روزهایی که رفت.
روزهایی که گاهی شاد بودم و گاهی غمگین!
لحظاتی رو که از ته دل می خندیدم و لحظاتی رو که با عمق وجودم اشک ریختم.
و به لحظه لحظه هایی که کنار عزیزانم گذشت.
با سرعت خاطرات در ذهنم مرور می شوند.
اتفاقات خوب و بدی که برایم افتادند و آدم هایی که در زندگی ام بودند و اکنون نیستند،
و آدم هایی که قرار است وارد زندگی ام شوند.
به آن هایی که رفتند باید بگوییم یادش بخیر، و قلب و دلمان را پذیرای افراد جدیدی کنیم که قرار است وارد زندگی مان شوند.
قطعا خداوند برای هر رفت و آمدی در این دنیا حکمتی نهفته است.
شاید به وسیله این آدم ها قرار است اینقدر قوی شویم تا پخته و جسور تر زندگی کنیم.
و اکنون من همچنان مبهوت روزگار و با چشمان امیدوار در قطار بی توقف زمان ایستاده ام.
منی که تمام این روزها رو زندگی می کنم و می دونم خوب هایشان برایم امید هست و بدهایشان برایم درس!
باید محتاط تر گام برداریم و حواسمان به دیوار شعورمان باشد که مبادا در این رفت و آمدها خدشه ای به آن وارد شود.
مهمترین درس من در سالی که گذشت این بود که * خودم را عاشقانه دوست بدارم.*
امیدوارم سال جدید برای ههمون پر باشه از رسیدن!
رسیدن به هرچیزی که تا الان با رویاش زندگی کردیم!
و حواسمان به داستان زندگی مان باشد که ثانیه ثانیه اش با سرعت عجیب در حال گذر است.
و نرسیم به روزی که متوجه شویم اشتباه زندگی کردیم.
الحمدالله رب العالمین.
ذبیح پور 1403/01/06